1
intuitivly
به طور غریزی
2
exerting
اعمال کردن
3
tackle
مقابله
4
pour over
ریختن به روی
5
pour
ریختن
6
delibratly
عمدا
7
anchoring
لنگر انداختن
8
stamina
استقامت
9
tolerance
تحمل
10
wresteling
کشمکش
11
competency
شایستگی،صلاحیت
12
smash
خورد کردن، درهم شکستن
13
peak
قله
14
scattered
پراکنده
15
compose
ساختن
16
horizon
افق، خط فکری
17
hurricane
طوفان
18
replicate
تکرار