peasants
روستایی
serfs
برده
merchants
بازرگانان
panoramic vision
دید وسیع
ribald
بددهنی
parson
مشیش
solemn
جدی
dialact
گویش و لهجه
leterary tropes
استعاره، الگوها
slapstick
سبک کمدی، کمدی ضربه
prolougue
مقدمه
samptuous
گران، فاخر
fond
علاقه مند به
measures
اقدامات
renounce
انکار کردن
surveillance
نظارت
prosprouse
موفق
precusors
پیشرو
defenetive
نهایی، قطعی
devotee
طرفدار
chivaliry
جوان مردی
rivalries
رقابت
doctrinal
اعتقادی
streams
جریان
hermetic
کمیاب
treatise
رساله
sattle
حل، مستقر شدن
whereas
درحالی که
sustain
حفظ، نگه داشتن
requisite
ضروری
prevents
مانع
integrate
ادغام، کامل کردن
interdisciplinary
بین رشته ای
contemporary
معاصر، هم دوره
elusive
گریزان، دشواریاب
tackle
مقابله، از عهده برآمدن
prolifically
به طور پر بار
ungenuine
غیر واقعی
disarray
the state of being confused
embrace
در آغوش کشیدن
plague
to cause worry
fickle
moody
solace
help and comfort when you feel sad.